قید
چکیده:
قید کلمه اى است که معمولا فعل و گاه کلمات دیگر را بهمفهومى مقیّد مى سازد و به این ترتیب، در باره آن توضیح مى دهد.
قید، بر خلاف انواع دیگر کلمه، از طرفى نوع است و از طرفى نقش. آن جا که بهجایگاه صرفى کلمه نظر داریم، آن را ازنوع قیدمى نامیم و آن جا که به جایگاه نحوى مى نگریم، آن را داراىنقش قیدمى دانیم.
قید داراى ساخت یا ساخت هاىویژه نیست. البتّه مى توان گفت که واژه هاى عربى تنوین دار معمولا در زبان ما قیدهستند:
«اگر ما مطلقاً مطابق فضیلت رفتار کنیم، اجباراً دستور عقل را بهکار برده ایم.»
نکته نگارشى: در نوشته هاى امروز، بهتر است تا جایى که مىتوانیم، از کاربرد قیدهاى تنوین دار خوددارى کنیم. البته برخلاف پندار برخى،استفاده از قیدهاى عربى تنوین دار نادرست نیست. آنچه نادرست است، افزودنِ تنوین بهواژه هاى فارسى است
مقدمه:
قید، کلمه یا گروهی از کلمات که به فعل یا صفت یا مسند، مفهومی دیگر را علاوه بر مفهوم خود اضافه میکند. مانند جمله «بابک تند رفت» که تند کیفیت فعل «رفتن» را نشان میدهد.
تقسیمات قید
تقسیم از لحاظ کاربرد در جمله
- قید فعل: قیدی که فعل را از لحاظ مفاهیم کیفیت، حالت، زمان، مکان، ترتیب، تکرار، تأکید، تشبیه و مقدار مقید میکند. مانند مثال بالا
- قید صفت: قیدی که کمیت صفت را مشخص میکند. مانند «مرد بسیار دانا»
- قید برای قید دیگر: که قید فعل را مقید میکند. مانند رضا خیلی خوب کار میکند
- قید مصدر: قیدی که مفهوم مصدر را گسترش دهد. «تند راندن در جاده خطرناک است.»
اقسام قید از لحاظ دستوری
- قید مختص: قیدی که به جز نقش قیدی، نقش دیگری را قبول نمیکند.
- کلمات تنویندار در عربی که وارد زبان فارسی شدهاند همگی قید مختص هستند.
- عبارات و ترکیبات عربی که وارد زبان فارسی شدهاند، قید مختص هستند. مانند «الحق و الانصاف»
- گروههای کلمهای که با حرف اضافه ساخته میشوند و به جای قید به کار میروند، قید مختص هستند. مانند «به راحتی از زندان فرار کرد»
- قید مشترک: صفتها، اسمها، فعلها، شبهجملهها، ضمایر و حرفهایی که میتوانند نقش قیدی هم بپذیرند. مانند «سینا شب به خانه برگشت.»