نجوم در اشعار حافظ
نجوم در اشعار حافظ
مقدمه:
شعر و ادب فارسیزبان خاصی است که برای درک آن نیازمندآگاهی از دانشهای گوناگونی اعم از لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، اصطلاحات علوم وفنون مختلف، داستانهای دینی، تاریخی و اساطیری و همچنین نجومی هستیم و این نیازگاهی به حدی است که مانع از درک معانی و مفاهیم شعر و نثر فارسی میشود. بنابراینبر آن شدیم، در این نوشتار دوستداران و علاقه مندان را با معانی و کاربرد برخی ازاصلاحات نجومی که در زبان و ادب فارسی کاربرد وسیعی دارند،آشنا سازیم.
با تعمقدر متون نظم و نثر فارسی، به اصطلاحاتی نجومی بر میخوریم که شاعران و نویسندگاندورههای گذشته هر یک با هدف خاصی آنها را در شعر و نثر خود وارد کردهاند، مثلاًگاهی هدف آنها نشان دادن آگاهی و دانش خود از این علم است و گاهی چیزهای خرافی واساطیری و ستارگان و باورهای عامیانه در خصوص آسمان و موجودات آسمانی سبب تأثیر اینعلم در ادب فارسی شده وباعث به وجود آوردن توصیفات یا کنایات، تشبیهات و استعاراتگوناگونی در شعر و حتی نثر فارسی گشته است. البته این تأثیر در هر دورهای متفاوتبوده است به طوری که این تأثیر را در شعر دورهی سلجوقی و در نظم نویسندگانی چونمنوچهری، انوری، سنایی، خاقانی و نظامی به وفور میبینیم و گاهی شاعرانی رامیبینیم که با آگاهی از علوم فلکی و احکامی زمان خود با بخش خرافی و عامیانهی اینعلم به مبارزه برخاستند.
اسطرلاب: یا اصطرلاب در اصل از دو کلمهی یونانی و« استرو» به معنی ستاره و لامبانین به معنی آینه ترکیب شده است و معنی آن «آینهینجوم» یا « ترازوی نجوم » یا « مقیاس نجوم » است و آن ابزاری بوده است که برایاندازهگیری موقع و ارتفاع ستارگان و دیگر امور فلکی به کار میرفته است.
سخنبا اسطرلاب گفتن: اصطلاحی کنایی بوده به معنی عالمانه و حساب شده و با احتیاط وتفکر و بینش علمی سخن گفتن. از اسطرلاب به کنایه، « جام جهان بین » یاد شده است و « جام جهان بین » در شعر حافظ معنی عرفانی خود « جام می » و به معنی « اسطرلاب حقیقت » آمده است.
همچنین « جام جم » ، « جام جهان نما » ، « جام عالم بین » ، «جامکیخسرو » ، « جام گیتی نما » در غزلیات حافظ « اسطرلاب حقیقت در سلوک » یا جامعرفانی است که از غلبههای عشق صوفیانه لبالب میگردد.
اسطرلاب چهارم، کنایه ازقرآن است که چهارمین کتاب آسمانی بعد از زبور، تورات و انجیل میباشد.
اربابایام: به گفتهی اهل احکام و کسانی که برای پیشگویی در کارها و امور جهان و انساناز حرکت ستارگان و مواضع آنها استفاده میکردهاند. برای هر روز از ایام هفته ربیا صاحبی است و به فارسی خداوند ساعت گویند. به این ترتیب: رب یا خداوند روز شنبه وصاحب آن زحل است. رب یا خداوند روز یکشنبه و صاحب آن خورشید است. رب یا خداوند روزدوشنبه و صاحب آن ماه است.
رب یا خداوند روز سه شنبه و صاحب آن مریخ است.
رب یا خداوند روز چهارشنبه و صاحب آن عطارد است.
رب یا خداوند روز پنج شنبهو صاحب آن مشتری است