شعر عاشورایی
شعر عاشورایی، از قرن چهارم هجری و توسط کسایی مروزی آغاز شد و در قرن دهم هجری باترکیببند محتشم کاشانی به اوج خود رسید.
ایران سرزمین ادب و ادیبان است واز دیرباز ادبیات ایران زمین تجلی باورها، اعتقادات، خواستهها و آمال مردمان اینسرزمین بوده است. هنوز هم ادبیات کلاسیک بیش از سایر هنرهای ما در بین جهانیانشناخته میشود و جهانیان، ایرانیان را با نامهایی چون حافظ، سعدی، فردوسی، خیام،نظامی، عطار، مولوی و دیگر شاعران میشناسند.
در کشور ما شعر گونهای است که درادبیات اهمیت واژهای دارد. بسیاری از صاحب سخنان و دانشمندان و اندیشمندان ایرانی،دستی هم در شعر داشتهاند و افکار و آراء خود را با زبان نظم بیان کردهآند.
کارکرد شعر در ایران چنان بوده است که حتی بسیاری از شاعران از زبان نظم برای مدح و ستایش شاهان استفاده میکردند و در ازای آن صلهای را بهعنوان پاداش دریافت میکردند. اما گذشته از این شاعرانی بودند که بدون چشم داشتی به این هدایا؛ اعتقادات و خواستهای قومی را در سرودههایشان متجلی میکردند که گذر تاریخ نشان داد، سرودههای این دسته از شاعران ماناتر شد. اطلاعات این گزارش از مقالهای با عنوان «عاشورا در آینه شعر کهن فارسی» نوشته «مهدی شادکام اوغانی» فراهم آمده است.
شعر مراثی
با در نظر گرفتن این مقدمه علت چرایی حضور قیام عاشورا در ادبیات فارسی و خصوصا شعر فارسی و پرداخت نزدیک به هزار ساله به آن در شعر فارسی تا جایی که در گذشته زیر بنای گونه جدیدی از شعر قرار میگیرد تحت عنوان مراثی – هر چند که مراثی مطلق در ذکر مصیبت عاشورا نیستند و شاعران به نوبه مثلا در مرگ کسان دیگری هم مرثیه دارند – مشخص است.
این گونه ادبی در ادبیات معاصر نیز تحت عنوان مشخص ادبیات عاشورایی و شعر عاشورایی تقسیم مطلق میشود.
ورود حماسه کربلا به حیطه شعر، یقینا یکی از عوامل ماندگاری و پایایی نهضت عاشوراست؛ چرا که حضور پررنگ شعر در روایت ماجرا و قالب نافذ مرثیه در سوگداشت ماجرا از سویی پیوند دهنده میان عواطف و دلهای سوخته و حقیقت ماجرای ظهر عاشوراست و از سوی دیگر به نوبه خود باعث غنا و اعتلای اشعار و مراثی است.
ادبیات عاشورایی، از غنیترین و حماسیترین ذخایر فکری و احساسی شیعی است و برخی از شاعران نیز تمام شهرت خویش را مدیون همین ذخیره فکری – احساسی شیعی هستند که مشخصترین ایشان محتشم کاشانی است. او با تصویر کشیدن و توصیف واقعه عاشورا و سرایش ترکیب بند معروف «باز این چه شورش است…» امروزه معروفترین شاعر شعر عاشورایی از ابتدا تا زمان حال است.
از سوی دیگر شاعران شیعی پرداختن به واقعه عاشورا را بر خود فرض میدانند و این جدای از محبت حضرت سید الشهدا یقینا ریشه در تایید و تشویق و سفارش حضرات ائمه معصومین دارد در به تصویر کشیدن و احیای همیشگی ظلمی که به ناحق بر امامشان رفته و مظلومیت حضرت حسین.
راویان سقه شیعی نمونههای زیادی از این سفارشات و روایات حضرات معصومین را در این مهم نقل کردهاند که ما در اینجا به ذکر یک نمونه آن بسنده میکنیم. شیخ طوسی در کتاب رجال صفحه ۲۸۹ از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: «ما من احد قال فی الحسین شعراً فبکی و ابکی به الا اوجب الله تعالی له الجنه و غفرله ؛ هیچ کس نیست که درباره امام حسین (ع) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، مگر آنکه خداوند جل جلاله بهشت را بر او واجب کند و او را بیامرزد.»
تقسیم بندی مراثی
مراثی و اشعار عاشورایی عموما از دیدگاه درون مایه و ساختاری به دودسته مشخص قابل تقسیم هستند، دسته اول با پرداختن به جنبه تاریخی؛ روحی و عاطفی ماجرا با سرایش سوزناکترین مراثی ظهر عاشورا، عواطف خویش را مصروف سوگوارهنگاری و مقتلنگاری منظوم کردهاند و خواننده را با دریای مواجی از عواطف غلیان کرده و داغدار و مصیبت زده باقی میگذارند که اینگونه مراثی بیشتر و نه صد در صد در میان اشعار متقدمین شایعتر است که البته استثنائاتی هم دارند.
دسته دوم گروهیاند که کاربردیتر، اجتماعیتر و حماسیتر عمل میکنند و حتی با نگاهی منتقدانه به نقد نگاه صرفا سوگوارانه و گریه آمیز به واقعه میپردازند. اینان یقینا با در نظر گرفتن ظلم ناحق و مظلومیت حضرت حسین (ع) ماجرا را بیشتر از زاویه ظلم ستیزی , حرکت مصلحانه و انقلابی حضرت و در نهایت عاقبت کار مینگرند. این زاویه که بیشتر در میان شعرای متاخر دیده میشود تمام تلاش خود را میکند ورای به شعر کشیدن «در کربلا چه شد؟» به «چرا رخ دادن ماجرا» یا «چرایی شدن حادثه کربلا» بپردازد و شعر خود را با اهرم واقعه کربلا تبدیل کند به مانیفستی برای حرکتهای انقلابی و ظلم ستیزی، چراکه شاعر از همین منظر است که به واقعه مینگرد.