ارزیابی سهام از طریق تجدید ارزیابی دارایی ها
بنابر این ، می توان سود مازاد را به چندین طریق به مصرف رسانید :
۱٫ شرکت از طریق پرداخت سود سهام بیشتر ، این مبلغ را بین سهامداران عادی تقسیم کند ؛
۲٫ شرکت این سود را مجدداً در شرکت سرمایه گذاری کند و بدین طریق ، نرخ بازده دوره های بعد از افزایش دهد ؛
۳٫ ترکیبی از این دو روش .
در نتیجه ، مطلوبیت سهام عادی ( از نظر سهامداران) بیشتر می شود و افزایش تقاضا منجربه افزایش قیمت سهام عادی در بازار می گردد . بدین طریق ، ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت و هدف شرکت تأمین می گردد .
اگر بین هزینه سرمایه و موضوع به حداکثر رسانیدن ثروت سهامداران ارتباط برقرار گردد ، می توان هزینه سرمایه را به طریق دیگری تعریف کرد . برای مثال ، می توان هزینه سرمایه را به این طریق تعریف کرد : حداقل نرخ بازدهی که شرکت باید تحصیل کند تا اینکه در ارزش شرکت تغییری صورت نگیرد ، یعنی ارزش شرکت کماکان حفظ گردد . در چنین تعریفی که از هزینه سرمایه داده می شود ، مسأله نرخ «سر به سر» مورد توجه قرار می گیرد . اگر شرکت به هزینه سرمایه دست نیابد ، ارزش اوراق بهادار شرکت کاهش خواهد یافت . برعکس ، اگر نرخ بازده شرکت از هزینه سرمایه بیشتر شود ، ارزش بازار شرکت افزایش خواهد یافت . در این متن ، ارزش بازار برابر است با مجموع ارزشهای بازار اوراق بهاداری که آن شرکت منتشر کرده است . چنین تعریفی از هزینه سرمایه را به این صورت بیان می کنند : نرخ بازدهی که مانع تغییر ارزش سهام عادی شرکت گردد .
از سوی دیگر برای ارزیابی و قضاوت در مورد پروژه های مختلف سرمایه گذاری به کار می رود تعریف می شود . اگر پروژه هایی مورد قبول شرکت قرار گیرند که نرخهای بازده آنها از هزینه سرمایه شرکت بیشتر است ، ارزش شرکت افزایش خواهد یافت . به همین نحو ، اگر نرخ بازده پروژه هایی از هزینه سرمایه شرکت کمتر باشد ، ارزش شرکت کاهش خواهد یافت . بنابراین ، کاربرد دیگر هزینه سرمایه ارزیابی پروژه های سرمایه ای است .
محاسبه هزینه اقلام خاص سرمایه
دارندگان انواع اوراق بهادار شرکت (مثل اوراق قرضه ، سهام ممتاز، سهام عادی و سود انباشته) دارای نرخ بازده مورد توقع مخصوص به خود هستند و در نتیجه دارای هزینه خاص سرمایه (مخصوص به خود) می باشند . هزینه سرمایه ای هر یک از منابع خاص تأمین سرمایه (اوراق بهادار منتشره) را هزینه اقلام خاص سرمایه می نامند.